داستان سنگ معدن(واقعی)
سنگ معدن (داستان واقغی)
ناپلئون هیل - کلمنت استون
مردم شهر کوچک داربی در مونتانا سالها به کوهی نگاه میکردند که آن را کوه کریستال نامیده بودند. فرسایش تدریجی باعث شده بود که رگههای درخشان کریستال که شبیه به سنگ نمک بود، از زیر خاک بیرون بزند. اوایل سال ۱۹۳۷، درست مقابل بیرونزدگی کوه راهی ساختند، ولی تا سال ۱۹۵۱ یعنی ۱۴ سال بعد، هیچکس به خود زحمت نداد در راه خم شود و تکهای از آن جسم درخشان را بردارد و با دقت به آن نگاه کند.
در سال ۱۹۵۱ دو نفر از اهالی داربی به نامهای ای. ای. کاملی و ال. آی. تامسون به دیدن نمایشگاه مواد معدنی رفتند که در شهر برگزار شده بود. آنها بسیار هیجانزده بودند. در نمایشگاه، نمونههایی از بریلیوم وجود داشت که نوشته بودند در تحقیقات انرژی اتمی بهکار میرود. آن دو فوراً آن منطقه را محصور کردند و مدعی کشف معدن در آنجا شدند. تامسون یک نمونه از سنگ معدن را همراه با درخواست یک کارشناس برای بررسی قسمت بزرگی از لایه به ادارهی معادن در اسپوکن فرستاد. اواخر سال، ادارهی معادن بولدوزری به بالای کوه فرستاد. پس از تراشیدن کوه و نمونهبرداریهای متعدد مشخص شد که یکی از بزرگترین لایههای باارزش بریلیوم در آنجا قرار دارد. امروزه، کامیونهای سنگین به بالای کوه میروند و با بارهای سنگین سنگ معدن به پایین میآیند. درعینحال، نمایندگان شرکت فولاد امریکا و دولت امریکا، دلار بهدست آمدهاند تا آن سنگ معدن باارزش را بخرند. همهی اینها بهخاطر آن است که یک روز دو مرد نه تنها با چشمان خود چیزی را دیدند، بلکه به خود زحمت دادند و با بصیرت آن را بررسی کردند. آنها اکنون در آستانهی مولتی میلیونر شدن هستند.
برگرفته از كتاب:
هيل، ناپلئون - استون، كلمنت؛ موفقيت نامحدود در 22 روز؛ برگردان هدي ممدوح؛ تهران: مؤسسه فرهنگي هنري نقشسيمرغ 1388.
ناپلئون هیل - کلمنت استون
مردم شهر کوچک داربی در مونتانا سالها به کوهی نگاه میکردند که آن را کوه کریستال نامیده بودند. فرسایش تدریجی باعث شده بود که رگههای درخشان کریستال که شبیه به سنگ نمک بود، از زیر خاک بیرون بزند. اوایل سال ۱۹۳۷، درست مقابل بیرونزدگی کوه راهی ساختند، ولی تا سال ۱۹۵۱ یعنی ۱۴ سال بعد، هیچکس به خود زحمت نداد در راه خم شود و تکهای از آن جسم درخشان را بردارد و با دقت به آن نگاه کند.
در سال ۱۹۵۱ دو نفر از اهالی داربی به نامهای ای. ای. کاملی و ال. آی. تامسون به دیدن نمایشگاه مواد معدنی رفتند که در شهر برگزار شده بود. آنها بسیار هیجانزده بودند. در نمایشگاه، نمونههایی از بریلیوم وجود داشت که نوشته بودند در تحقیقات انرژی اتمی بهکار میرود. آن دو فوراً آن منطقه را محصور کردند و مدعی کشف معدن در آنجا شدند. تامسون یک نمونه از سنگ معدن را همراه با درخواست یک کارشناس برای بررسی قسمت بزرگی از لایه به ادارهی معادن در اسپوکن فرستاد. اواخر سال، ادارهی معادن بولدوزری به بالای کوه فرستاد. پس از تراشیدن کوه و نمونهبرداریهای متعدد مشخص شد که یکی از بزرگترین لایههای باارزش بریلیوم در آنجا قرار دارد. امروزه، کامیونهای سنگین به بالای کوه میروند و با بارهای سنگین سنگ معدن به پایین میآیند. درعینحال، نمایندگان شرکت فولاد امریکا و دولت امریکا، دلار بهدست آمدهاند تا آن سنگ معدن باارزش را بخرند. همهی اینها بهخاطر آن است که یک روز دو مرد نه تنها با چشمان خود چیزی را دیدند، بلکه به خود زحمت دادند و با بصیرت آن را بررسی کردند. آنها اکنون در آستانهی مولتی میلیونر شدن هستند.
برگرفته از كتاب:
هيل، ناپلئون - استون، كلمنت؛ موفقيت نامحدود در 22 روز؛ برگردان هدي ممدوح؛ تهران: مؤسسه فرهنگي هنري نقشسيمرغ 1388.
+ نوشته شده در جمعه ششم آبان ۱۳۹۰ ساعت توسط science stars
|
ما سنا و هدیه(دانش آموزهای دبیرستان فرزانگان سنندج) سعی میکنیم از همه چیز یعنی مطالب علمی گرفته تا خبرای دست اول رو براتون بذاریم.اما اگه بدون نظر برین بیرون دلخور میشیم.اما لطفا تا جایی که ممکنه نظر خصوصی نذارین.