راز هر چه باداباد!
من یقین دارم که برگ،
کاین چنین خود را رها کرده ست، در آغوش باد؛
فارغ است از یاد مرگ!
لاجرم چندان که در تشویش ازین بیداد نیست؛
پای تا سر،
زندگی ست!
آدمی هم مثل برگ،
می تواند زیست بی تشویش مرگ،
گر ندارد همچو او، آغوش مهر باد را؛
می تواند یافت، لطف :
" هر چه باداباد " را!
_ فریدون مشیری _
![]()
ما سنا و هدیه(دانش آموزهای دبیرستان فرزانگان سنندج) سعی میکنیم از همه چیز یعنی مطالب علمی گرفته تا خبرای دست اول رو براتون بذاریم.اما اگه بدون نظر برین بیرون دلخور میشیم.اما لطفا تا جایی که ممکنه نظر خصوصی نذارین.