گاهی لیوان را زمین بگذار
گاهي ليوان را زمين بگذار
استادی درشروع کلاس درس، لیوانی پراز آب به دست گرفت. آن را بالا گرفت که همه ببینند... بعد از شاگردان پرسید: به نظر شما وزن این لیوان چقدر است؟
استادی درشروع کلاس درس، لیوانی پراز آب به دست گرفت. آن را بالا گرفت که همه ببینند... بعد از شاگردان پرسید: به نظر شما وزن این لیوان چقدر است؟
زمان ناصرالدین شاه میکشتند
که بابی است،
زمان محمد علی شاه میکشتند
که مشروطه طلب است،
زمان رضا خان میکشتند که
مخالف سلطنت مشروطه است،
زمان کُرهاش میکشتند که
خرابکار است ،
امروز توی دهناش میزنند
که منافق است و فردا وارونه بر خرش مینشانندو شمع آجیناش میکنند که لا مذهب
است.
اگر اسم و اتهامش را در نظر
نگیریم چیزی عوض نمی شود :
تو آلمان هیتلری می کشتند
که یهودی است،
حالا تو اسرائیل میکشند که
طرفدار فلسطینیها است،
عربها میکشند که جاسوس
صهیونیستها است
صهیونیستها میکشند که
فاشیست است،
فاشیستها میکشند که
کمونیست است،
کمونیستها میکشند که
آنارشیست است،
روس ها میکشند که پدر
سوخته از چین حمایت میکند،
چینیها میکشند که حرامزاده
سنگ روسیه را به سینه میزند،
و میکشند و میکشند و میکشند...
و چه قصاب خانهیی است این
دنیای بشریت......
احمد شاملو
طی صعود شما از نردبان ترقی در کار، مطمئناً دوستان بسیار و تعدادی هم دشمن پیدا خواهید کرد. این دشمنان، که همیشه با آنها برخورد خواهید داشت، همیشه سعی بر این خواهند داشت تا شما، کارها و دستاوردهایتان را پایین آورده و تحقیر کنند. این دشمنان، یا اصطلاح مهربانانه تر آن، همکاران حسود، اگر به حال خود رها شوند، ممکن است مانعی بر سر راه پیشرفت شما شوند و یا تله هایی برای در دام افتادن شما ترتیب دهند.
مشخص ترین همکاران حسود به راحتی قابل شناسایی هستند، از آنجا که در هر تلاشی که می کنید، به رقابت با شما برمی خیزند. زیرک ترین این دشمنان معمولاً پی فرصت مناسبی برای تحقیر شما به خاطر شکست ها و اشتباهاتتان هستند.
برخورد با همکاران حسود موقعیت دشواری است که همه از آن فراری هستند. اما شما می توانید با فرونشاندن حسادت آنها قبل از اینکه مشکل ساز شود، همه چیز را به خوبی برطرف کنید. اما اگر با این روش راه به جایی نبردید، باید درصدد تلافی برآیید، شاید از این طریق پی به اشتباه خود ببرند. در هر حال باید هوشیار باشید و حرفه ای عمل کنید، تا بهترین نتیجه را بگیرید .
در این مقاله می خواهیم شما را با دو روش اصلی در برخورد با این افراد آشنا کنیم:

آیا رفتار شما شایسته ی سرزنش و عیب جویی است؟ آیا کاری کرده اید که باعث شعله ور شدن هر چه بیشتر حسادت آنها شده است؟ آیا دیگران را تحقیر می کنید و موفقیت های خودتان را به رخ می کشید؟
اینها سوالاتی است که باید از خودتان بپرسید، چون قصد ندارید که خودتان اسباب تنفر دیگران را فراهم کنید. اگر متوجه شدید که خودتان رفتارها و برخوردهایی ناشایست و منفی داشته اید، باید هر چه سریعتر آنها را تغییر دهید. در واقع، تا می توانید صمیمی و فروتن باشید و ارزش دیگران را بالا ببرید. با تقسیم موفقیت هایتان با همکارانتان، اعتماد به نفس آنها را بالا ببرید و به آنها نیز درس موفقیت بدهید.
اگر در گذشته بیش از حد متکبر و مغرور بوده اید، خود را تغییر دهید و سعی کنید با دشمنانتان صلح برقرار کنید. به خاطر کار، اعتبار، و سلامت روانیتان، باید تا می توانید از هرگونه مجادله یا احساس بد و منفی دوری کنید. اگر اینکار را به خاطر ترس از عکس العمل دشمنانتان انجام دهید، مطمئن باشید که آنها متوجه این مسئله خواهند شد. پس باید این تغییر از ته قلب و مخلصانه باشد.
آیا تا به حال سعی می کردید که خود را نفر اول و از همه کس بالاتر نشان دهید؟ بدانید که هیچوقت برای جبران اشتباهات گذشته دیر نیست. سعی کنید از این به بعد، همکاران و سایر افراد گروه را مقدم بر خود بدانید. مطمئن باشید اگر بتوانید حمایت، پشتیبانی و احترام اطرافیان خود را جلب کنید، با نیروی بیشتری می توانید در برابر کارشکنان مقاومت کنید. اگر فرد حسود را از سایرین جدا کنید، ممکن است آتش حسادت او نیز کم کم فروکش کند.
اگر بتوانید همکار ناراضی و ناخشنود خود را زود شناسایی کنید، خواهید توانست بر حسادت او پیشدستی کنید. هرجا که لازم باشد امتیاز بدهید. فروتن باشید، اما نه به آن اندازه که شایستگی هایتان ناشناخته بماند. نکته اینجاست که باید قبل از شعله ور شدن آن حس حسادت، از آن جلوگیری کنید.
همکارانتان را به خاطر موفقیت هایشان تشویق کنید. سعی کنید خودتان حسود نباشید، چون این نوع احساسات خیلی زود برملا می شوند. اگر در خودتان نیز حس حسادت و رفتارها و عملکردهای منفی مشاهده می کنید، باید انتظار برخورد مشابه نیز از دیگران داشته باشید.

اگر نتوانستید حسادت همکارانتان را خنثی کنید، باید برای حفظ اعتبار و شهرت خود در محل کار، واکنش نشان دهید. باید هرطور شده تلاشهای همکارن حسود خود را برای بی اعتبار کردن خود نابود کنید.
اگر عملیاتی افترا آمیز و بدگویانه برعلیه شما از جانب یکی از همکاران حسود آغاز شد، وظیفه ی شما این است که کاری کنید تا خلاف آن حرف ها ثابت شود. سعی نکنید شما نیز کاری مشابه با او انجام دهید، چون این فقط شدت توهین های او را افزایش خواهد داد. همیشه سعی کنید لبخند زده و سرحال نشان دهید (اما نه بیش از حد)، سخت کار کنید، و سعی کنید از هرگونه غیبت و بدگویی از طرف مقابل نزد سایرین اجتناب کنید و تاکتیک های زیر را به کار گیرید.
*شعر مورد علاقه تان را از بر کنید./
* هر آنچه را که می شنوید باور نکنید، همه داراییتان را خرج نکنید و هر قدر که می خواهید نخوابید./
*هیچ گاه به رویاهای دیگران نخندید./
*در اختلافات، منصفانه مبارزه کنید./
* در مورد مردم، از روی خویشاوندانشان قضاوت نکنید./
*وقتی شکست می خورید، درسی را که از آن شکست می آموزید فراموش نکنید./
*وقتی متوجه اشتباه خود شدید، قدم های فوری برای جبران آن بردارید./
* به یاد داشته باشید که گاهی سکوت بهترین پاسخ است./
*شرافتمندانه و خوب زندگی کنید، تا در زمان پیری وقتی به گذشته فکر کردید، فرصتی دوباره برای لذت بردن از آن داشته باشید./
*وجود فضایی عاشقانه در خانه تان بسیار مهم است. هر کاری که می توانید برای ایجاد خانه ای آرام، آسوده و امن انجام دهید./
*با محیط زیست مهربان باشید./
*با خدا راز و نیاز کنید، قدرت بی کرانی در این کار هست./
*حواستان به کار خودتان باشد./
*موفقیت خود را این گونه محک بزنید که چه چیزی را از دست می دهید تا چه چیزی را به دست آورید؟/
*به خاطر داشته باشید که شخصیت شما سرنوشت شماست./
به قلب هایمان هشدار دهیم/
حتی در آسمان تیره و ابری هم /
می توان ستاره پیدا کرد /
حتی از دریای خروشان و توفانی هم /
می شود ماهی گرفت/
اگر آب نیست و آفتاب بی رمق است/
می توان حتی گل و درخت را در حافظه کاشت!!/
و برگ و بارشان را به تماشا گذاشت.../
تنها باید به چشم هایمان بیاموزیم/
که زیبایی ها را جست و جو کنند .../
به گوش هایمان یاد بدهیم/
که زمزمه های مهربانی را بشنوند.../
به قلب هایمان هشدار دهیم/
که جز برای محبت و عشق نتپند... ./
«آقای ادیسون، شنیده ایم که برای اختراع لامپ، تاکنون تلاش های زیادی کرده اید و می کنید، اما گویا موفق نشده اید!چرا هنوز، با وجود بیش از 900 بار شکست، همچنان به فعالیت خود ادمه میدهید؟»
ادیسون با لحنی خونسرد و مطمئن جواب داد:«ببخشید آقا! من 900 بار شکست نخورده ام، بلکه 900 روش یاد گرفته ام که لامپ چگونه ساخته نمی شود.»
اشخاص عادی، با تجربه ی اولین شکست، دست از تلاش بر می دارند؛ به همین دلیل است که در زندگی با انبوه اشخاص عادی و تنها با یک «ادیسون» روبه رو هستیم.
ناپلئون هیل
_همیشه حرفی را بزن که بتوانی بنویسی، چیزی را بنویس که بتوانی امضایش کنی و چیزی را امضا کن که بتوانی پایش بایستی./
.
.
بقیه تو ادامه مطلب
یه داستان جالب
یه مسافرکش بدون مسافر داشته می رفته، کنار خیابون یه..........


البته شوخی کردم فرقی نمی کنه هدیه هم که همکلاسی و دوست صمیمی منه اما گفتم که بدونین منو فراموش نکنین.الانم یه مطلب گذاشتم که امیدوارم بخونین،خوشتون بیاد،و جدی بگیرینش

سه نفر با هم میرن ساعت فروشی و یک ساعت میخرن به قیمت ۳۰۰۰۰ تومان! یعنی نفری ۱۰۰۰۰ تومان دادن.
صاحب مغازه به شاگردش میگه قیمت ساعت ۳۰۰۰۰ تومان نبوده و ۲۵۰۰۰ تومان بوده. برو و ۵۰۰۰ تومان بهشون برگردون.
شاگرد مغازه از این ۵۰۰۰ تومان ۲۰۰۰ تومان رو واسه ی خودش برمیداره و ۳۰۰۰ تومان باقی مانده رو میده به اون سه نفر. (یعنی نفری ۱۰۰۰ تومان).

پس با این حساب آنها نفری ۹۰۰۰ تومان برای خرید ساعت پرداخت کرده اند که در مجموع میشود ۲۷۰۰۰ تومان و ۲۰۰۰ تومان هم شاگرد برداشت که جمعا میشود ۲۹۰۰۰ تومان!
۱۰۰۰ تومان بقیه کجاست؟!
جواب رو میتونید تو ادامه مطلب ببینید.
این آپ درمورد لباس های عجیب و غریب یه آدم عجیب و غریبه به اسم قذافی که مطمئنم همتون میشناسینش.
خوب اینم نمونه اش بقیه اش تو ادامه مطلبه برین.
سلام بچه ها خوبین؟
برین ادامه مطلب رو بخونین یه داستان واقعی از سرگذشت یه الماس قیمتیه.
پاریس فرانسه 1668
یک بازرگان فرانسوی...
یک زن جوان در سالن فرودگاه منتظر پروازش بود.
چون هنوز چند ساعت به پروازش باقی مانده بود ، تصمیم گرفت...............
ثروتمندتر از بیل گیتس
از بیل گیتس پرسیدند: از تو ثروتمندتر هم هست؟/
گفت: بله، فقط یک نفر!/

گفت: بله، فقط یک نفر!/
.
.
.
.