فکر کنم کارآگاهه معروفش رو یعنی هرکول پوارو بشناسید که از داستاناش سریال هم ساختن.من فقط چهار پنج تا از 65( یا بیشتر)کتاب های جناییش خوندم که واقعا جالبه.شخصا بهتون پیشنهاد میکنم که حتما کتاباشو بخونین البته شاید بعضیاتون بگین که از کتابای جنایی خوشمون نمیاد اما من مطمئنم80%شما اگه از این کتابا بخونین از زدن حرف اولتون پشیمون میشین از ما گفتن بود(حالا یه کتاب جنایی خریدید خوشتون نیومد نندازید گردن ماها.بالاخره ممکنه سلیقه ها فرق کنه )حال بریم سر اصل مطلب یعنی یه خلاصه ی کوچیک از این کتاب که بخونین و ببنین چطوره. (البته من زیاد توضیح نمیدم و اصل و انتهای داستانو میذارم به عهده ی خودتون)البته تو این داستان کارآگاه یکی دیگس و هرکول پوارو کارگاه معروف داستانهای ملکه ی جنایت (یعنی آگاتا کریستی) نیست .

داستان از اونجا شروع میشه که جیمی ماک گراث بعد از چند سال دوست صمیمیشو ( آنتونی کید )میبینه و بهش یه یه پیشنهاد ماجراجویانه و پر درامد میده که این کار با روحیه ی اون  که به قول خودش عاشقه دردسره جور درمیاد،کنت استیل پیچ که زمانی در رأس امور هرزوسلاواکی بوده یک شب مورد حمله ی افراد ناشناس قرار میگیره و جیمی به کمک او میاد و به پاس این کمک کنت استیل پیچ قبل از مرگش خاطراتش رو به او واگذا میکنه تا به ناشری بفروشه و هزار لیره را برای خودش بگیره اما جیمی دنبال معدن طلاست.او این مورد رو به همراه نامه های یک خانم که بدور از چشم شوهرش  برای معشوقه اش نامه می نوشته بدست میاره و میخواد که اون رو به صاحبش برگردونه تا اون رو از شر اخاذی راحت کنه.پس این 2 کارو به آنتونی میسپاره.

ولی یک شب از ورودش به لندن نمیگذره که نامه ها رو ازش میدزدند،کسی که نامه ها رو دزدیذه درصدد اخاذی از ویرجیمی راول بیوه پولدار و جذاب که ترس در وجودش نیست برمیاد تا اون رو بازیچه ی خودش قرار بده،اما یک روز که به منزلش می رود با جسد مردی روبرو می شود که نامه ها را می خواست به او بفروشد و با دیدن جسد به دنبال کسی برای کمک می گرده که آنتونی به عنوان روزنامه فروش خود را به ویرجیمی نزدیک می کنه ولی او اصلا بروز نمی دهد که از جریان نامه ها مطلع است و از این به بعد مانند دوستی وارد ماجرا می شود....

 لرد کاترهام شخصیتی که تمامی لندن از سیاستمداران تا مردم عادی او قصر او را به نام چیمینی می شنا سند و اکثر مهمانی های سیاستمداران و رجال دولتی در قصر او برگزار می شود و در بعضی از فصول سال قسمتهایی از آن به بازدید توریست ها و مردم عادی  اختصاص می یابد.

 در چیمینی قتل اتفاق می افتد و میهمان های ناخواننده ای رفت و آمد می کنند مقتول کنت ابلوویچ است که میهمانی به خاطر او و به سلطنت رسیدنش در هرزوسلاواکی با کمک انگلستان در عوض گرفتن امتیازات نفت برگزار شده بود ولی ....

 جورج لوماکس سیاستمدار با تجربه و با نفوذی که میهمانی چیمینی را با اصرار لرد کاترهام برگزار می کند و کنت ابلوویچ و شخصیتهای مهم انگلستان را به آنجا دعوت می کند تا نقشه ی خود را برای حکومت هرزوسلاواکی و به تخت نشاندن ابلوویچ  و گرفتن امتیازات نفتی مطرح نماید. ولی با قتل ابلوویچ حوادثی در چیمنی اتفاق می افتد که نقشه های او را نقش بر آب می کند.

سرانجام کاراگاه باتل زبردست و معروف اسکاتلندیارد وارد می شود تا با همراهی خوانندگان جلوی ربوده شدن کوه نور را بگیرد.

....

این خلاصه ای که   براتون نوشتم، آقای بهرام افراسیابی مترجم این کتاب نوشتن.


اینم یه عکس از روی جلد این کتاب:

بچه ها امیدوارم هم از معرفی من ،هم اگه کتابو خریدین از کتاب هم خوشتون بیاد و لذت ببرید لطفا شما هم برای ما نظر بدین تا ما بدونیم چه جور کتابایی یا کلا چه مطلبایی بذاریم.منتظر نظراتون هستیم.پس منتظر چی هستید بهمون بگید از چی وبلاگمون خوشتون اومده و به نظرتون کجای کارمون ایراد داره.

از همه ی شما که از وبلاگمون بازدید میکنین یا اولین باره سر می زنید خداحافظی میکنم و از ته ته ته دلم میگم همتونو خیلی  خیلی خیلی دوست دارم